aram_1987f

به چه نکته یمهمی اشاره کردی الان به ذهنم رسید آقا لطفا اسم تاپیک و عوض کنید,بزارید کی کوپون قرعه کشیشو می ده به آرام )؟ مرسی بردم شمام تو جشنه دعوتی پس )

هووم؟ چه خوب درامد زایی می کنی شما هاایمر علی 0001 خدارو شکر کسی نیس به کامپوتر و لپتاپ من دس بزنه وگرنه فک کنم ناچار بودم کارتورو کنم

هان؟ من ی لپ تاپ دارم اما یاد گرفتم واسه اتفاقایی که انتظار رخ دادنشو ندارم و خوشایند هستن خوشحالی کنم (جدای از مناسبت ها شاد متل عید) اما قول بده بردی بدیش به من؟ اینم ی جور غیر قابل باوره اما باز همین واکنشو نشون می دم اگه تو ببریش بدی به من :دی

کلا هر کجا بری کلاس داره چون خارجه زیاد غصه نخور البته اگه بشه با پولش تا همین افغانستانم رفت خوبه مهم نیس کشور دون پایه باشه حالا اسمش مهمه خا ا ا ا ارج ج ج ج

شمیمی مردم از خنده از ایده ی خوبت کاش منم از بردنش انقد خوشحال نمی شدم می رفتم خارج )

پیام جان فکر خوبیه امــــــا من اگه اسمم در بیاد فک کنم اول یه ی ساعت جیغ بکشم از شادمانی بعد پول بدم یکی هر 1 دقیقه یکبار نیشگونم بگیره که باورم شه بیدارم بعدش هیچی ی دو روز لپتاپ. با جعبه اش میزارم جلوم هی زل می زنم بهش تو دلمم می گم aaaaaaa من انقد شانس داشتم؟ بعدشم لپتاپرو اجیانا دک کنم بعد ی چمد شبانه روز جشن بگیرم بعد آخر ناچار شم برم رستورانا ظرف بشورم که بدهیمو واسه جشنه پس بدم )

میثم جان یکم واقعی تر می خوای من بگم چیکا می کنم؟

سلام با عـــــرض پـــوزش و شرمندگی بسیاربابت تاخـــــــــــــــیر منم به نوبه ی خودم این روز فرحنده رو تبریک می گن خدمت جناب مردانه زاده و انجمن جوملای ایــــــــــــــران ایشالله تولد 120 سالگتونو کنار نوه نتیجه ها و انجمن حوملای ایران ,البته با حضور همه ی دوستان حاضر جشن بگیرید هیچی هم از کیک تولد بهتون نرسه

سلام نیما حان مرسی از عکس یه چی بگم ؟ الان فهمیدم پراپرتیز رو واسه چی تغییر دادی دستور مصطفی هم متوجه شدم / کلا معنی روت رو میده توی سیستم عامل ها . اما متوجه نمی شم چرا دستوره کار نکرده؟ :Embarrasment:

تنها از اول پس نیم و کامل بدی میگه پس نیم رو پیدا نمی کنم مشکل دیگ ای داشتی با دستور به جز کل مسیر رو دادن؟

سلام من تازه دیدم تاپیکتو نیما اما متوجه نشدم یعنی چی از پراپرتیز مسیر رو درست کردی؟ همون cd c: cd c:\joomla اوکی هست

نیما جان خدایی انقدر همه چی قاراش میش شد فراموش کردم بهت حداقل اس بدم(چون میدونم خودم اول خبر دادم جریان و بهت اجساس ندامت می کنم از گیجی خودم ) که چیز خاصی نبوده بهمون حق بده که درگیر جریان شدیم یه چیزایی یادمون رفت وگرنه تو خودتم بخوای کلا از فرند لیسته هیچ کدوم ما به زورو کتکم نمی تونی بیرون بیای عزیز مایی هممونم دوستت داریم مطمئنم اگه دیشب در دسترس نبودی تو نت حتمی من یکی از استرس تا صبح سکته کرده بودم بازم متاسفم که فراموش کردم انتهای جریان رو به اطلاعت برسونم امیـــــــــــــدوارم ببخشی من رو واقعا شرمنده تم نیما جان

سلام به شخصه خوشحالم که همه چیز سوء تفاهم بوده جتی لحطه ای حاضر نیستم یک ثانیه از 2صببح تا 4 بعداز ظهری که گذشت رو یاد بیارم چون واقعا دوباره حالم بهم میریزه صدای گریه ابولفضل طالبی نگرانی های سهیل نوین فرد و سردرگمی خودم و سایـــــــز دوستانم که از نزدیک باهاشون در ارتباط بودم به هر حال در کنار همه اتفاقات افتاده از استاد طالبی و همه ی بچه هایی که کمک کردن اون شخص بره و خبری تو رشت از حجت بیاره فک کنم بایـــــــــــــــــد یه تشکر کنم به عنوان کسی که خودم رو تو خیلی چیزها که می دونم مدیــــون حجت می دونم ازتون ممنونم که در کنار مشکلاتی که حجت مردانه زاده داشته خبر درست رو به اطلاع ما رسوندید در کنارش هم گله مندیم رو به دوست گلم پوندی عزیز نمی تونم ابراز نکنم دوست گلم پوندی عزیز نمی دونم توی ذهنت دقیقا چی می گذره امــــــــــا حداقل بعد خوندن پاسخ حجت فک نکنم استفاده از اصطلاح متهم درست باشه ..به همه ی دوستان حق می دم بدونن جریان چی بوده امـــــــا فکر نمی کنم درست باشه بخش های خصوصی از زندگی یک فرد رو بخوایم همه جا بیان کنیم درسته اگر حجت خوب صحبت می کرد با مصطفی چنین اتفاقی رخ نمی داد اما دلیل اعصاب خوردیش کاملا موجه بوده امیـــــــــــــــیدوارم که نه به صورت سوء تفاهمی نه واقعی هیچچچچچچچچچچچ وقت دیگه چونین اخباری رو تو انجمن نداشته باشیم خدا پشت پناه همه ی عزیزان جوملایی ما باشه از کاربر ساده گرفته تا مدیران ارشد امیــــــــــــــــــــــــــن

ابولفضل جان خدا قوت - این چند وقته انقدر برنامه و کار و امتحان داشتم نشد که بیام :(:(:(:(- ایشااالله سال های بعد خودم تحت نیروی بی کار میام عکس می گیرم درسته که تو خود عکس اصلا چهره ات مشخص نیس اما باعٍث خوشحالی هست i love joomlaforum.ir

سهیل جان شاید درست بگی اما بی نهایت غم انگیزه ساعت 10:20 شب بود وسط مهمونی درست تو همون لحظه که به هر اتفاقی فکر می کنی جز اینکه کسی فوت شه یک مرتبه یکی از عزیز ترین کسات رو از دست بدی... درست همون لحظه که چهرش پر خنده بود نمی دونم هربار این قضه تو ذهنم میاد شوکه می شم واسه همینه نمی دونم چیکار کنم به جز اشک و به جز فاتحه خوندن راهی دیگه نیست کا ش می شد زمان و همون لحظه نگه دارم

از همگیتون سپاسگذارم حجت جان داداش شما که از ما کوچیک تری از این حرف ها نزن ناراحت می شم بازم ممنون از لطف همه

سلام چند دقیقه ای می شه که هی می نویسم و پاک می کنم انمی دونم تاحالا شده یک چیزی هم حس اشک توی گلوتون گیر کنه و ندونید چیکار کنید؟ سه سالی هست که به بیست و یک آدر می رسم این حس با منه حس یه بغض که نمی دونم باهاش چیکار کنم تنها حی ناراحتی دارم شاید اگه اون تولد نبود مادر بزرگم زنده بود این یکی از بزرگترین غم های آذر ماه های این سالهامه :-<

ابولفضل جان مرسی عمووووو شعرت هم دوست می دارم:thanks: سهیل جان داداش اذان ظهر بوده مغرب و اشت نبوده که

سلام وای مرسی بچه ها اصن فک نمی کردم انقد زود تبریک بگید بهم بی نهایت سپاسگزارم سهیل جان من یک بعد از ظهر 21 آذر دنیا اومدم داداش بعد غروبه؟:128fs318181: