Mohammad Moradi

چوپان و بز چالاك

1 پست در این موضوع

ارسال شده در (ویرایش شده)

چوپان بيچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوي آب بپرد نشد كه نشد.او ميدانست پريدن اين بز از جوي آب همان و پريدن يك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان.عرض جوي آب قدري نبود كه حيواني چون نتواند از آن بگذرد... نه چوبي كه برتن و بدنش ميزد سودي بخشيد و نه فريادهاي چوپان بخت برگشته.

پيرمرد دنيا ديده اي از آن جا ميگذشت وقتي ماجرا را ديد پيش آمد و گفت من چاره كار را مي دانم. آنگاه چوب دستي خود را در جوي آب فرو برد و آبزلال جوي را گل آلود كرد.

بز به محض آنكه آب جوي را ديد از سر آن پريد و در پي او تمام گله پريد.

چوپان مات و مبهوت ماند. اين چه كاري بود و چه تأثيري داشت؟پيرمرد كه آثار بهت و حيرت را در چهره چوپان جوان ميديد گفت:

تعجبي ندارد تا خودش را در جوي آب مي ديد حاضر نبود پا روي خويش بگذارد آب را كه گل كردم ديگر خودش را نديد و از جوي پريد.

و من فهميدم اين كه حيواني بيش نيست پا بر سر خويش نمي گذارد و خود را نمي شكند چه رسد به انسان كه بتي ساخته است از خويش و گاهي آن را مي*پرستد

ویرایش شده در توسط Mohammad Moradi

Share this post


Link to post
Share on other sites
آموزش ووکامرس قالب جوملا قالب وردپرس قالب رایگان وردپرس قالب رایگان جوملا هاست نامحدود هاست جوملا هاست لاراول هاست وردپرس هاست ارزان هاست ربات تلگرام خرید دامنه آموزش ساخت ربات تلگرام با php آموزش لاراول آموزش cPanel آموزش php آموزش فرم ساز RSform آموزش ساخت ربات جذب ممبر آموزش ساخت ربات دوستیابی آموزش ساخت ربات فروشگاهی برای ووکامرس آموزش طراحی سایت داینامیک با php آموزش بخش پشتیبانی با rsticket

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !


ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید


ورود به حساب کاربری