poonoodi

اصلا شوخی خوبی نبود !

25 پست در این موضوع

سلام

این جریان صبح امروز یعنی تاپیک ای که در مورد اقای مردانه زاده نوشتند و باعث ناراحتی اعضای انجمن شد

اگر شوخی بوده باید بگم اصلا شوخی خوبی نبود

و من از مدیر محترم تالار برای افرادی که بانیان شایعه بودن تقاضای مجازات میکنم

دوستانیکه با نظر من موافقن در این تاپیک مجازاتی برای بانیان شایعه تعیین کنند .دی

اما اگر عمدی نبوده ::21:

این دوستان یعنی بانیان شایعه در همین تاپیک (داوطلبانه) ازبقیه دوستان عذرخواهی کنند

متشکرم

Share this post


Link to post
Share on other sites
آموزش ووکامرس قالب جوملا قالب وردپرس قالب رایگان وردپرس قالب رایگان جوملا هاست نامحدود هاست جوملا هاست لاراول هاست وردپرس هاست ارزان هاست ربات تلگرام خرید دامنه آموزش ساخت ربات تلگرام با php آموزش لاراول آموزش cPanel آموزش php آموزش فرم ساز RSform آموزش ساخت ربات جذب ممبر آموزش ساخت ربات دوستیابی آموزش ساخت ربات فروشگاهی برای ووکامرس آموزش طراحی سایت داینامیک با php آموزش بخش پشتیبانی با rsticket

ارسال شده در (ویرایش شده)

فکر نکنم شوخی بوده باشه .

انجمن جومفا هم این خبر پخش شده . و همین پیام تسلیت رو زدن .

ولی واقعا اگر شوخی بوده خیلی شوخی بی مزه ایی بوده .من اقا حجت را نمیشناختم .اما واقعا دیشب تا صبح من خواب های بد و درهم بر هم میدیدم .

از صبح تا حالا هم همش دارم فکر میکنم. به هر حال امیدوارم که شوخی باشه .

راستی یه چیزی .من الان پروفایل اقا حجت رو نگاه کردم .امروز ساعت 7 با یوزر خودشون وارد شدن .

پس فکر کنم شوخی بوده .مجازات سختی در انتظار شما هست .فکر کنم برای مجازات باید وادارشون کنیم .جوملای 3 را به تنهایی بنویسن.

ویرایش شده در توسط Mohammad Deljou

Share this post


Link to post
Share on other sites

ارسال شده در (ویرایش شده)

اقا این خبر یک شایعه هست .

همین الان یوزر اقاحجت در فروم جومفا فعال هست .و در حال حاضر هم انلاین هست اونجا.

واقعا که خیلی . . . بوق

اصلاحیه جدید :

تصویر زیر خوشبختانه قبل از اینکه افلاین بشه .با دکمه پرینت اسکرین کیبورد از صفحه پروفایل اقا حجت گرفتم .البته چند دقیقه بعد از اینکه من گفتم اونجا انلاین هست .فورا افلاین شد. تصویر را ضمیمه کردم .مشاهد تاریخ و انلاین بودنش کنید

به هر حال هر چقدر هم زرنگ باشن .یه جایی یه ردی از خودشون میزارن .

ویرایش شده در توسط Mohammad Deljou

Share this post


Link to post
Share on other sites

من از صبح که این تاپیک را خوانده بودم تا حالا اعصابم خورده . امروز هیچ کاری را درست انجام ندادم و فقط داشتم به حجت فکر می کردم و هیچ راهی هم برای تماس با حجت پیدا نکردم .

اگه واقعیت داره بگویید تا ما هم کامل در جریان باشیم و اگر واقعیت نداره ....

Share this post


Link to post
Share on other sites

ارسال شده در (ویرایش شده)

با سلام و عرض ادب خدمات همه ی دوستان گل و عزیزتر از جان خودم.(بی اغراق عزیزتر از جان خودم)

ببخشید که کمی طوالانی شدو شرح ماجرا کمی سخت بود. خواستم تماماً از جزئیات بیان شدنی، باخبر باشند.

واقعا راست میگند که یک سوءتفاهم به کجاها که ممکنه نکشه...!

بذارید کل ماجرا رو شرح بدم.(البته دوستان گلم ، تک تک به همه شون زنگ زدم و شرح دادم) اما اینجا هم بازگو میکنم، تا دیگر دوستانمون هم از کلیات امر بی خبر نمونند و .بدونند که چی شد که این داستان پیش اومد.

اگر توجه کرده باشین . من حدود یکماه و اندی بود که خیلی خیلی جسته و گریخته میاومدم نت، و به نویع هیچ انجمنی نمی اومدم!(یعنی نمیتونستم .که بیام وکمتر مجالی برای سر زدن به انجمن ها و... پیش میاومد) حالا بماند که دلیل این غیبت چی بوده...!(اما هر چی بوده به دلیل بیماری و ناسلامت بودن، شخص بنده نبوده.)

دیروز عصر حدود 6-7 فکر کنم بود.(دقیق یادم نیس.چو واقعا اعصابم خورد بود) دوست بسیار بسیار بسیار عزیزم آقا مصطفی گل (It-net)بهم زنگ زد . من تو اون لحظه خیلی خیلی خیلی اوضاعم داغون بود ، یعنی به فجیعترین شکل (علتش هم دوستانی که بهشون تماس گرفتم میدونند و به نظرم لزوم چندانی نداره که در محیط عمومی انجمن مطرح بشه) تو همین گیر و دار که مصطفی بهم زنگ زد من از بس حالم خراب بود که مصطفی صدای منو نشناخت، پرسید اقا حجت هستند. منم که خیلی خیلی خیلی کلافه بودم اصلا توجه نکردم ، کیه که تلفن زده و داره باهام حرف میزنه و من چی دارم بهش میگم. بهش گفتم حجت مرد.... (با دادبلند و از شدت ناراحتی و بغض) از همون لحظه هم مدیاپلیر هم روشن بود و داشتم قرآن و .... گوش میدادم.

اینو گفتم و قطع کردم.

بعد مصطفی زنگ زد به تلفن ثابت، (دوستان میدونند تلفن ثابت خونه کنار منه و من همیشه جواب میدم) خونه .باز هم حالم تو همون حال خراب بود دیدم بازم یکی زنگ زده میگه اقا حجت هستند!؟ چی شده!؟ حجت کجاست!؟ منم واقعا کلافه بودم ..برای اینکه از شرش خلاص بشم .و اونم دیگه بیخیال بشه و دست از سرم برداره سرش داد زدم و گفتم حجت مُرد. سرطان گرفت مرد. بعدش بازم قطع کردم. کلاً سیم تلفن رو از پریز کشیدم بیرون.

بعد کلاً گوشیم رو خاموش کردم (درضمن اخیراً چون مشغولیهای تلفن همراهم خیلی زیاد شده، اکثراً گوشی رو خاموش میکنم.و شده چند روز هم روشنش نکرده باشم) .بعد مثل اینکه بنده خدا مصطفی هر چی زنگ میزنه که باز هم مطمئن شه اما 30-40بار بیشتر زنگ میزنه اما چون هم تلفنو هم گوشی خاموش میشه یکدفعه ای. دیگه کاملا بهم میریزه و داغونه ؛ داغون میشه.

اول میاد به یکی از دوستان مشترکمون خبر میده و از اون میپرسه شماره ی دیگه ای از حجت نداری!؟ این دوستمون به شماره ایرانسل جدیدی که تازه (کمتر از 1هفته ست گرفتم.اونم به همون خاطر مزاحمین زیادی که داشتم و دارم برسر اون شماره قبلی) هم زنگ میزنه و باز هم میبینه که گوشی خاموش خاموشه.

این شد که شک مصطفی هم به یقین کامل تبدیل میشه .

از اون ساعت باز هم چندین و چندبار با شیوه های مخختلف باهام تماس میگیره که بلکه شاید کسی جواب بده .اما خبری از جواب دادن من به تلفنها نبود(چون کلاً خاموششون کرده بودم)

خلاصه این شد که مصطفی تصمیم میگیره بعد از چندساعت و برطرف شدن شک نِصبیش ، این موضوع رو به دوستان دیگر انجمن اطلاع بده.

اونوری که شنیدم حول و حوش ساعت 10-11 بود که مصطفی تو جوملا فروم تاپیک میزنه و این رو اعلام میکنه. همون لحظه تا بچه ها باور نمیکنن و مصطفی رو بدجور سوال پیچ میکنن و اونهم اون چیزی که دستگیرش شده بود دقیقا شرح میده.

بچه ها تک تک بهش زنگ میزنن، پیام میدن و اونهم میگه که ماجرا از چه قراره....

واقعا نمیدونم چی بگم... واقعا وقتی که امروز اینو از مصمطفی شنیدم که وقتی این خبر رو به ابولفضل، مهدی،ارام و... گفته و اونا واقعا بغش کردن و گریه کردن. واقعا دنیا رو سرم خراب شد. بخداوندی خدا داغون شدم. خرد شدم و درونم کن فیکون شد... تاحالا تو این حال نبودم تابه حال تو عمرم این احوال تا 2-3 بار بیشتر برام پیش نیومد بود.

خدایا نمیدونم چی بگم.

بعد بعدازظهر یهویی حوس کردم که گوشیم رو روشن کنم و ببنیم .شاید مشتری ای ، دوستی ، کسی ، اس ام اسی داده باشه.

تا روشنش کردم دیدم ای خدا... چندین و چند پیام جور واجور اومده.

ابولفضل میگه: حجت سریعا بهم زنگ بزن.

مهدی میگه : لعنتی ده جواب بده

یکی دیگه میگه : انشاءلله که مرده باشی.اگر این ماجرا شوخی باشه.و کار تو و مصطفی باشه .واقعا که خیلی خیلی پستید !

مهدی میگه: اقا چیزی شده ، من دوست حجت هستم .جان من بگین چی شده .(مهدی فکر کرده بود مثلا اگر اتفاقی سر من افتاده باشه، بالاخره کسی میاد و جواب گوشی رو میده .به همین خاطر اونفرد جواب دهنده ی احتمالی رو مخاطب قرار داده بود)

ابولفضل و سهیل وآرام و... از شب تا صبح دل تو دلشون نبوده .به هر طریقی بوده، میخواستن اطلاعی از من بگیرن . اونا به فکر میافتن که یکی رو بفرستند دم خونمون تا بلکه خبری ازم بگیره و بیاره .پرسون پرسون ، از این در به اون در .از اینور به اونور خلاصه نمیدونم چجوری...آدرس من رو پیدا میکنن و یکی از دوستان ابولفضل میفرسته که بیاد دنبال من.

این بنده خدا خلاصه پیدا میکنه مغازه ی سوپرمارکت برادر من رو.

میاد از برادر من میپرسه دیشب شنیدم اتفاقی برای حجت مردانه زاده افتاده ، من از دوستان اینترنتیشون هستم .راسته!؟ برادرم میگه نه آقا این چه حرفیه!؟ چرا بچه ی مردم رو دستی دستی میکشی!؟ اون الان دانشکده ست!

خلاصه هیچی ، عذرخواهی میکنه و میره و ماجرا رو به ابول میگه . (دوستی که دنبال من اومده بوده و اسمش هم آقای کاظمی بود)

از بد حادثه داداش من هم یادش میره که این ماجرا رو به من بگه.

خلاصه تو همین گیر و دار بود که ابولفضل به مصطفی زنگ میزنه و و هر چی میتونسته و میدونسته و نمیدونسته راجع من به مصطفی میگه . و میگه حجت واقعا متاسفم که حجت خودش رو خراب کرد... واقعا خودش رو خراب کرد. دیگه هیچ جایی تو جوملای ایران و ... نداره و کلی مباحث دیگه...

مصطفی گفت نمیدونم والله مگه میشه شوخی باشه!؟بذار یه زنگ دیگه بزنم شاید کسی جواب داد.

این شد که باز هم مصطفی بهم زنگ زد.(الان دقیقا زمانیه که گوشی رو وصل کردم) دیدم . مصطفی شروع کرد به حرف زدن و گفتن ماجرا ...

واقعا وقتی حرفها رو شنیدم و وقتی شنیدم که ابوالفضل اونجور داغون شده بود.و گریه میکرده.وقتی شنیدم امروز صبح مهدی زده بود زیر گریه و اینهمه راه از تبریز میخواست بیاد رشت . تا بلکه پیدام کنه، وقتی شنیدم آرام گفت اونجور دست و پاش میلرزیده وداشته سکته میکرده ، وقتی دیدم با این همه راه .با اینهمه فاصله،کسی که اصلا تاحالا ندیدمش و نمیشناسمش چجوری خونه ی مارو پیدا کرده... واقعا دنیا رو سرم خراب شد . واقعا الان که چندساعتی از فهمیدن این ماجرام میگذره. واقعا سردرد شدید گرفتم.

واقعا الان که دارم اینو مینویسم اشک تو چشام جمع شده.

نمیدونم چی بگم . چیزی به زبونم نمیاد.

مصطفی بنده خدا هیچ تقصیری نداشت. شاید اگر من درست باهاش حرف زده بود و اونجوری احساس خرابم رو بهش منتقل نمیکردم .این داستانها هم پیش نمی اومد.

من عصر بود که اومدم تو انجمن جوملا ایران ببنیم چه خبره.تو انجمن چیزی از تاپیک و...ندیدم .یه سر به جومفا زدم!دیدم اونجا آقا یاسین تاپیکی که مصطفی زده بود رو کپی کرده و اونجا هم منتشر کرده! بدون هیچ مکثی ، اونو پاک کردم. و تک تک شروع کردم به زنگ زدن به بچه ها...

اول از همه ابولفضل... همراهش رو گرفتم، ریجکت کرد، داشتم دیوونه میشدم.با خونه تماس گرفتم بعد زدن چند لحظه .دیدم داداش آقا امیر گشو.ی رو برداشته و میگه حجت کجایی!؟ ماجرا چیه!؟ و... گفتم ابولفضل چرا گوشیو روبر نمیداره!؟ بهش بگو خواهشا گوشی رو بردارهع من دارم دیونه میشم . باید باهاش حرف بزنم. گفت بخدا تو خونه نیست. الان دانشگاست و تا 1-2ساعت دیگه بهش زنگ بزن.

بعد زنگ زدم به سهیل .اون بود و ماجرا رو براش تعریف کردم.

بعد ارام ، ای وای... که فکر میکرد که سرکارش گذاشتم...! و این ماجرا رو عمداً من و مصطفی ساختیم .تا ملت رو سرکار بذاریم.اما فقط سوءتفاهم بود.بعد چندین و چند بار کلنجار رفتن، بالاخره جواب تلفن رو داد . ماجرارو براش تعریف کردم .

وقتی مصطفی به مهدی زنگ زد و اونهم بهم زنگ و گفت:از صبح تاحالا دارم دیونه میشم .گفت من کمتر واسه چیزی گریه میکنم.امروز چندساعت گیج و منگ بودم و داشتم گریه میکردم. دیگه میخواستم بیام رشت... واقعا اشک تو چشام جمع شد. نمیدونم چجوری بگم احساسمو...

واقعا خدارو شکر میکنم.خدارو شکر شکر شکر میکنم بخاطر داشتن ثروتهای به این عظمتی که بهم داده. بخدا خدارو سپاسگذارم خداوندم، که اینقدر ارتباط هامون نزدیکه که اصلا به هیچ عنوان هیچ چیزی باعث نمیشه که از هم دلگیر بشیم. نه زبان، نه قوم، نه سن، نه جنس، نه رتبه و نه صدها و صدها و صدها نه ی دیگه.

این عشق و الفت دوستان رو به هیچ چیزی نمیشه خرید و معاوضه کرد.

از همه تون ممنونم. واقعا من هیچ وقت ، هیچ جا، و تو هیچ حالی نمیتونستم، دوستانی بهتر با از معرفتتر و خوبتر و مهربانتر از شما داشته باشم.

هرچی بگم کم گفتم. اصلا زبونم نمچرخه.نمیدونم چجوری میشه این حسم رو با کلمه و جمله و... بیان کنم.

هنوز مات و مبهوت اینهمه عشق و مهر و دوستی و مهربانی ام.

پیامبر تو حدیثی میفرماید که : هر كس كه خداوند براى او خير بخواد، دوستان شايسته و خوب نصيبش میکنه.

واقعا خداوند بهترین خیرهاش رو برای من خواسته و برام مقدر کرده.

خدایا حکمتت رو شکر...کرمت رو شکر...رحمتت رو شکر...

-----------

حلالم کنین ، اگر آزرده خاطر شدین به خاطر مـنِ، کمترین .

ببخشید.

حق یارتون

ویرایش شده در توسط Hojjat MardaneZadeh

Share this post


Link to post
Share on other sites

برای سلامتی بروبچ انجمن یه صلوات بفرست:35::35::35:

Share this post


Link to post
Share on other sites

واقعا گفتنی هارو حجت جان گفت و شرمنده و کوچیک همتون هستم ناخواسته پیامی رو دادم که اصلا به هیچ عنوان خودم حاضر نیستم یک لحظه اون خبر رو از کسی بشنوم یا به کسی بدم.

اما چه کنم دچار سوء تفاهم شدم و ناخواسته این اطلاع رسانی اشتباه به دلیل حرفهایی که حجت از رویه ناراحتی زده بود به اطلاع همه رسوندم.

از دیشب تا الان آروم و قرار ندارم که این اتفاق افتاده و شاید باور نکنین از دیشب تا الان خواب به چشم نیومده .

از یک طرف به فکر اتفاقی که واسه حجت نیفتاده بود بودم و داشت عذابم می داد و از طرفی کلنجارهای تلفنی و کاری و خوشی های که با حجت داشتیم یادم افتاد و از طرفی دیگگه بحث کلنجار با بچه هایی که همه با هم رفیق بودیم می کردم .

خلاصه از همه عذر خواهی می کنم و شرمنده

یا حق

Share this post


Link to post
Share on other sites

به شخصه آقا حجت را نمی شناسم و خوشحالم که خبر اشتباه از صبح که خوندم واقعا بدنم سرد شد و شدیدا ناراحت شدم ولی حالا واقععا خوشحالم که اتفاقی نیفتاده:):)

Share this post


Link to post
Share on other sites

سلام

اقا حجت من که افتخار اشنایی با شما نداشتم .ولی به هر حال من هم دیشب ساعت 2 موقع خواب این خبر را که دیدم .واقعا با حال بدی خوابیدم .تا صبح خواب های بد و جور واجور دیدم .

اما کلا اگر من مچ شما را نمیگرفتم .حالا حالا ملت رو سرکار میذاشتید .به هر حال داستان قشنگی بود .برای برنامه داستان های باور نکردنی این داستان رو بفرستید .

خدایی راستشو بگو .خدا میدونه به کدوم بدبختی قالب انداختی الان متواری هستی .

فقط یه چیزی اعتراف کنم از عکسی که از پروفایل اقا حجت گذاشتم .عکس رو جعل کردم .اومدم دیدم افلاین هستی اون عکس انلاین رو گذاشتم زیر عکس خودت .با توجه به تاریخ ساعت 2 امروز همه مطمئن میشدند که موضوع سرکاری .

راستی یادم رفت بگم . خوشحال هستم که زنده ایی

اگر صحبتی نوشتم که باعث ناراحتی کسی میشه .شرمنده ام .تمام حرفهام از شوخی هست.

موفق پایدار

Share this post


Link to post
Share on other sites
پس فکر کنم شوخی بوده .مجازات سختی در انتظار شما هست .فکر کنم برای مجازات باید وادارشون کنیم .جوملای 3 را به تنهایی بنویسن.

راستی اقا حجت منتظر جوملای 3 شما هستیم .

از طرف بچه های انجمن جوملا

Share this post


Link to post
Share on other sites
سلام

اقا حجت من که افتخار اشنایی با شما نداشتم .ولی به هر حال من هم دیشب ساعت 2 موقع خواب این خبر را که دیدم .واقعا با حال بدی خوابیدم .تا صبح خواب های بد و جور واجور دیدم .

اما کلا اگر من مچ شما را نمیگرفتم .حالا حالا ملت رو سرکار میذاشتید .به هر حال داستان قشنگی بود .برای برنامه داستان های باور نکردنی این داستان رو بفرستید .

خدایی راستشو بگو .خدا میدونه به کدوم بدبختی قالب انداختی الان متواری هستی .

فقط یه چیزی اعتراف کنم از عکسی که از پروفایل اقا حجت گذاشتم .عکس رو جعل کردم .اومدم دیدم افلاین هستی اون عکس انلاین رو گذاشتم زیر عکس خودت .با توجه به تاریخ ساعت 2 امروز همه مطمئن میشدند که موضوع سرکاری .

راستی یادم رفت بگم . خوشحال هستم که زنده ایی

اگر صحبتی نوشتم که باعث ناراحتی کسی میشه .شرمنده ام .تمام حرفهام از شوخی هست.

موفق پایدار

سلام علیکم عزیز دل

دست شما درد نکنه بابت این ابتکارتخیلی جالب بود...

در مورد انلاین شدن بنده فرمودید.

بله من حدود ساعت 4-5بود که از ماجرا باخبر شدم، و سرسع خودمو رسوندم پشت سیستم، دیدم اوضاع از چه قراره و تا قبل نوشتن این پست (قبلی) داشتم تک تک به بچه ها زنگ میزدم و یا جواب تلفهاشون رو میدادم.مجبور شدم که به همه یه جوری خبر بدم واز نگرانی درشون بیارم. به همین خاطر

رسیدن به این تاپیک و جواب دادن به اون ، کمی دیر شد!

موفق و سربلند و پایدار باشید

یا حق

Share this post


Link to post
Share on other sites

خدا شما رو حفظ كنه

يكي از دلايلي كه من روز اول اينجا عضو شدم آواتار آرامش بخش حجت مردانه زاده بود!!!!

يا علي :ds6a5d:

Share this post


Link to post
Share on other sites

الحمدلله به خیر گذشت :4d564ad6:

سلامتی آقا حجت صلوات...

:auizz3ffy9vla57584x:1:

Share this post


Link to post
Share on other sites

با سلام،

خوشحالم که مشکل خاصی نبود، سلامت هستین و یک سو تفاهم بود.

امیدوارم از این سوتفاهم ها مشاهده نکنیم. چون اعتقاد دارم اخلاق حرفه ای توی یک انجمن مهمترین حرف رو میزنه.

این تمام صحبت هام نیست، ولی به همین اکتفا می کنم.

یا علی

Share this post


Link to post
Share on other sites

با تشکر از حضور متهمین این پرونده که در این تاپیک حضور به هم رساندن .دی

ظاهرا عمدی در کار نبوده و سوء تفاهم شده

فقط یه مطلب خطاب به اقای مردانه زاده بگم تا به عمق این ماجرا (ناراحتی دوستان انجمن)بیشتر پی ببره . هرچند که حتما پی بردن:

دوست عزیز جناب مردانه زاده :

خودتون میدونید که من باشما زیاد صمیمی نیستم و یه جورایی اخلاقم با اخلاق شما جور درنمیاد و معمولا اگر شما تو تاپیکی باشین من توش وارد نمیشم و...

کلا سعی میکنم زیاد باهاتون رودرو نشم

بماند

من دلم خیلی سوخت و تا عصر که اقای طالبی جواب پیامم رو دادن فکری بودم که ...

گاهی یاد mod_rsflashmatic میافتادم که شما خیلی دوسش داشتید

و...

حالا فکرش رو بکنید که چه بلایی سر دوستان نزدیکتون اوردید

خدا عالمه !

فکر کنم تا جوملا باشه شما بهشون بدهکار باشین

پس توصیه میکنم به پیشنهاد دوستمون عمل کرده از همین الان به فکر نوشتن جوملا 3.5 باشین بهتره . دی

شاید با اهدای این نسخه جوملا به دوستان انجمن بدهکاریتون کمی صاف بشه

ضمنا این دفعه اگر واقعا اتفاقی براتون بیافته محاله کسی باور کنه .دی

خب دیگه این تاپیک به خیر و خوشی به اتمام رسید و همه میتونن برن سر کار و زندگیشون

با تشکر از همه

Share this post


Link to post
Share on other sites

سلام علیکم عزیزدل. قبل از هر چیزی باید ازتون تشکر و قدردانی کنم و سپاسگذار باشم که این تاپیک رو ایجاد کردید و بهانه ای جور شد تا حرف و حدیثها برطرف بشه.

خب برسیم به گفته های شما:

خودتون میدونید که من باشما زیاد صمیمی نیستم و یه جورایی اخلاقم با اخلاق شما جور درنمیاد و معمولا اگر شما تو تاپیکی باشین من توش وارد نمیشم و...

کلا سعی میکنم زیاد باهاتون رودرو نشم

بماند

فکر نکنم این گفته تون خیلـــــی صحت داشته باشه.چون من به شخصه با احد و ناسی نه خصومتی داشتم و نه ندارم و نه سعی میکنم که در آینده داشته باشم! به همین دلیل مطمئن باشید من هرگز این احساس رو چه نسبت به شما و چه نسبت به هیچ کس دیگه نداشتم و ندارم. (شاید خودتون این تصور رو میکنید و برداشت شخصی خودتونه. اما به هر حال...نظر هر فرد محترم و مغتنمه.)

لابد این برخورد من موجب القای این برداشت به شما شده.اگر از جانب من مسئله ای بوده، بنده در همنیجا عذر میخوام ازتون، امیدوارم پس از این دلخوری ای از جانب شما نسبت به بنده وجود نداشته باشه..

فکر کنم تا جوملا باشه شما بهشون بدهکار باشین

دوستانی که با بنده ارتباط دارند میدونند که من تا ابدالدهر به جوملا و جومفا و... بدهکارم و بدهکارم و بدهکارم...

-----------------

خداوند عاقبت همگان را بخیر کند، ما را هم به همچنین...

موفق و سربلند وپایدار باشید

بامداد نیک

یا حق

Share this post


Link to post
Share on other sites

آقا خوشحالم که مورد به خوبی و خوشی تمام شد.....

راستش وقتی که امروز دیدیم تاپیک خبر مربوط به حجت خان حذف شده برام معلوم شد که همه چی به خیر و خوبی تموم شده..... :D

در مورد جریمه افراد دخیل در این موضوع من پیشنهاد بسسسسسسسسسسسسیار شرمانه ای دارم.... لطفا دوستان حمایت کنند تا به نتیجه برسه.......:tyrannosaurus:

جریمه ایشان تا اطلاع ثانوی اینه که بیان تو فروم سورپرایز های جناب طالبی رو لو بدن............ دی:4d564ad6:

اگر تا فردا شب نیان ماجرای این لوگو پایین رو واسه همه بگن توسط دوستان علیه شون کودتا میکنیم..... دی:4d564ad6::4d564ad6::25::25: دیگه واسه پستهاشون لایک نمیزنیم.....

آخه شما رو به خدا کمی به فکر این قلب ناقص ما باشید .... یه روز جناب طالبی میاد یه پست میزنه یه کامپوننت میده که همونجا نیم سکته رو میزنیم. اون یکی میاد یه چیز دیگه رو میکنه.... این هم از آخریش.. که مربوط به حجت خان بود....

والا به خدا مقصر همه این موارد چناب طالبی هستن... اومد اون اسم رو واسه سیستم فروشگاه ساز انتخاب کرد (قاطر... :D ) همه شوخی کردن و سر به سر گذاشتنشون گل کرد.....

به خدا خیلی میخوامتون......................... ماااااااااااااااااااااااااااااچ

Share this post


Link to post
Share on other sites

ارسال شده در (ویرایش شده)

سلام به شخصه خوشحالم که همه چیز سوء تفاهم بوده

جتی لحطه ای حاضر نیستم یک ثانیه از 2صببح تا 4 بعداز ظهری که گذشت رو یاد بیارم

چون واقعا دوباره حالم بهم میریزه

صدای گریه ابولفضل طالبی

نگرانی های سهیل نوین فرد

و سردرگمی خودم و سایـــــــز دوستانم که از نزدیک باهاشون در ارتباط بودم

به هر حال در کنار همه اتفاقات افتاده از استاد طالبی و همه ی بچه هایی که کمک کردن اون شخص بره و خبری تو رشت از حجت بیاره فک کنم بایـــــــــــــــــد یه تشکر کنم به عنوان کسی که خودم رو تو خیلی چیزها که می دونم مدیــــون حجت می دونم

ازتون ممنونم که در کنار مشکلاتی که حجت مردانه زاده داشته خبر درست رو به اطلاع ما رسوندید

در کنارش هم گله مندیم رو به دوست گلم پوندی عزیز نمی تونم ابراز نکنم

دوست گلم پوندی عزیز نمی دونم توی ذهنت دقیقا چی می گذره امــــــــــا حداقل بعد خوندن پاسخ حجت فک نکنم استفاده از اصطلاح متهم درست باشه ..به همه ی دوستان حق می دم بدونن جریان چی بوده امـــــــا فکر نمی کنم درست باشه بخش های خصوصی از زندگی یک فرد رو بخوایم همه جا بیان کنیم

درسته اگر حجت خوب صحبت می کرد با مصطفی چنین اتفاقی رخ نمی داد اما دلیل اعصاب خوردیش کاملا موجه بوده

امیـــــــــــــــیدوارم که نه به صورت سوء تفاهمی نه واقعی هیچچچچچچچچچچچ وقت دیگه چونین اخباری رو تو انجمن نداشته باشیم

خدا پشت پناه همه ی عزیزان جوملایی ما باشه از کاربر ساده گرفته تا مدیران ارشد

امیــــــــــــــــــــــــــن

ویرایش شده در توسط aram_1987f

Share this post


Link to post
Share on other sites

کسی که با ما تماس نگرفت ( شاید از دوستان نیستیم :image170: )... اما بازم خداروشکر که حالت خوبه .. من به همه گفتم که اشتباه و چیزی نشده .. کسی گوش نداد ... ولی باز هم خداروشکر...

پرچم حجت این بار بالاست :auizz3ffy9vla57584x

Share this post


Link to post
Share on other sites

نیما جان خدایی انقدر همه چی قاراش میش شد فراموش کردم بهت حداقل اس بدم(چون میدونم خودم اول خبر دادم جریان و بهت اجساس ندامت می کنم از گیجی خودم ) که چیز خاصی نبوده بهمون حق بده که درگیر جریان شدیم یه چیزایی یادمون رفت

وگرنه تو خودتم بخوای کلا از فرند لیسته هیچ کدوم ما به زورو کتکم نمی تونی بیرون بیای عزیز مایی هممونم دوستت داریم

مطمئنم اگه دیشب در دسترس نبودی تو نت حتمی من یکی از استرس تا صبح سکته کرده بودم

بازم متاسفم که فراموش کردم انتهای جریان رو به اطلاعت برسونم

امیـــــــــــــدوارم ببخشی من رو واقعا شرمنده تم نیما جان

Share this post


Link to post
Share on other sites

به به یه چند روز نبودیما!

ظاهرا در این چند روز حجت خان رو چندباری بین دوتا دنیا جا به جا کردید...

چندروزی نت خونه قطع بود رفتم از مغازه وصل شدم اومدم اینور دیدم امضای یکی از دوستان زده انالله .... تاپیکه پاک شده بود با کلی سرچ رسیدم به تاپیک اصلی حیرون شدم....

باز هم خدا رو شکر...

Share this post


Link to post
Share on other sites

انشاله که همیشه شادی بین تمامی دوستان بر قرار باشه.

اما آقا حجت نباید گوشیشونو خاموش میکردن.مقصر اصلی خودشون هستند

Share this post


Link to post
Share on other sites

دوست گلم پوندی عزیز نمی دونم توی ذهنت دقیقا چی می گذره امــــــــــا حداقل بعد خوندن پاسخ حجت فک نکنم استفاده از اصطلاح متهم درست باشه ..به همه ی دوستان حق می دم بدونن جریان چی بوده امـــــــا فکر نمی کنم درست باشه بخش های خصوصی از زندگی یک فرد رو بخوایم همه جا بیان کنیم

درسته اگر حجت خوب صحبت می کرد با مصطفی چنین اتفاقی رخ نمی داد اما دلیل اعصاب خوردیش کاملا موجه بوده

امیـــــــــــــــیدوارم که نه به صورت سوء تفاهمی نه واقعی هیچچچچچچچچچچچ وقت دیگه چونین اخباری رو تو انجمن نداشته باشیم

خدا پشت پناه همه ی عزیزان جوملایی ما باشه از کاربر ساده گرفته تا مدیران ارشد

امیــــــــــــــــــــــــــن

من عذر میخوام آرام عزیز

به آقا حجت بگین یا میگم پست منو ویرایش کنه و جای متهم یه کلمه مناسب به انتخاب شما بزاره !

Share this post


Link to post
Share on other sites

با درود خدمت عزیزان فکر میکنم ادامه این بحث دیگه لازم نباشه .. چیزی که مهم هست سلامتی و وجود همه عزیزان در انجمن جوملای ایرانه و خدایی نکرده نبود هر کاربری مصیبت بزرگی هست فرقی نمیکنه که حجت باشه و یا کاربری دیگر به هر حال درسته که مباحث مرتبط با جوملا در این انجمن مطرح میشه ولی در کل بهانه ایست تا دوستی ها بیشتر شده و از در کنار هم بودن به عنوان یک خانواده از جوملا لذت ببریم.

تشکر ویژه هم میکنم از دوست عزیز ميثم كاظمي که زحمت کشیدند و از منزل حجت خان خبر آوردند.میثم جان ممنونم امیدوارم که همیشه موفق باشید.همچنین از یاسین جان که آدرس منزل حجت خان رو از جایی به ما اعلام کردند.

پیروز باشید و تندرست

Share this post


Link to post
Share on other sites

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !


ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید


ورود به حساب کاربری